بسم الله الرحمن الرحیم- نیم نگاهی به ازبکستان- این مطلب را از این جهت مینویسم- که غربی خیلی دوست دارند شرق البته کشورهائی مانند ایران ومصر وترکیه تا حدودی استثنا هستند –کودن بصورت شاعرانه ومحترمانه درحال غنچه هستد- سیصد وچهار صد سال عقب هستند وهنوز یکنوع صوفی گری ساده لوحانه واحمقانه وملوک الطوایفی وقوانین قیبله ای قرون وسطا ی دارند وبه محض انکه مثلا ازبکستان به سمت غرب رود باهوش میشود وزمانی که از غرب ایراد بگیرد خود خواه نیمه وحشی مستبد وغیره نام میدهند البته تا حدی این چنین خودرا سیاست مدران نشان میدهند ومردم را چه کمونیست ها وچه غرب گرایان این چنین بار میاورند ومعلوم نیست سیاست انها سنتی است- کمونیستی است- مدرن است اسلامی است چی است وخود مانندبوقلمون رنگ عوض میکنند- این رهبران اتخاب حزب کمونیست بودند ومعلوم نیست بر چه اساسی ومعیار انتخاب شدند اصلا درکمونیست علوم انسانی درحد ضعیف بود ودرازبکستان اصلا محلی از اعراب ندارد واز لحاض مهارت های انسانی در رده114 است که معلوم نیست چرا حزب کمونیست شوروی در ازبکستان پیشرفت زیادی ایجاد نکرده است دانشگاه بسیار کم داشتند وموسسات علمی داشتندکه امروزه بنام دانشگاه گفته میشود بعنوان مثال درغرب رشته اقتصاد بسیار رشته ای سخت است وانتخاب افراد از پزشکی سختر است درحالیکه اقای کریم اف با مهندسی میکانیک از یک مرکز فنی بعد از دوسال فوق الیسانس اقتصاد میگرد وبه برنامه نویسی کلان اقتصاد ازبکستان میرسد- ودرشوروی به اینها نخبه گفته میشد وریس جمهور ازبکستان میشود- یکنمونه عرض کنم- شخصی بنام اقای شکر الله میرزا سید اف- از بزرگان حزب کمونیست ازبکستان که جناب اقای کریم اف را به قدرت رساند وسمت نخست وزیری را دارا شد- اقایان الیت های کمونیست- فرایند ذوب شدن را مطرح کردن که همان معنای سیاست گذار ویا انتقال است ونشان میدهد نظر اقایان درهرسیاستی باید ذوب شد- گرچه شرایط هنوز کمونیستی بود وشوروی در تحت نظر کمونیست ها بود- وبعد از استقلال احزابی بدون انکه هنوز قوانین حزبی مدون شده باشد بوجود امد- ولی اقای کریم اف بدوان که حزبی باشد درانتخابات برنده شد- که احزاب مخالف وگرو ه های بین المللی انتخابات را نپذیرفتند وگفتند تقلب شده است- که رقیب ایشان اقای محمد صالح از حزب-ارک لیبرتی پارتی بود- ایشان اجازه داد دوحزب مخالف یکی بنام اتحاد( بریک) ودیگری بنام حزب رنسانس اسلامی به رهبری هردو انها ااقی شکرالله میرزاسید اوف تاسیس شود واین نشان یک فردی تادیروز رهبر کمونیستی بوده است حال رهبر حزب اسلامی داست- دروان ذوب خیلی زود سپری شد- حزب اتحاد مورد توجه اقای کریم اوف قرار گرفت- وبنام جنبش محبوب تبلیغ شد- وچون قانون ب رای رسمیت پیدا کردن یک حزب به شصت هزار رای نیاز داشت واقی کریم اوف میدانست چنین رای را حزب اتحاد نمیاورد اجازه دارد احزاب با بیست وپنچ هزار رای به رسمیت شناخته شوند که مورداعتراض مخالفین قرار گرفت واین نشان میدهد چقدر انگیزه سیاسی درجامعه ضعیف است وسپس ایشان تاسیس هر حزب مخالف را قدغن کرد- وجامعه انرا میپذیرد- بعد از مدتی بین اقای شکرالله وکریم اوف شکراب میشود وایشان از استبداد اقای کریم اوف انتقاد میکند ودر نامه سر گشاده قبلاز استعفا مینویسد حرکت بسوی دمکراسی وسیاست باز به استبداد رسیده است- وبدنبال جبهه ملی از احزاب مخالف بر میاید جبهه نیروهای دمکراتیک که موفقیتی بدنبال ندارد- وسپس حزب عدالت-درسال1944- با این عنوان- اصلاحات اقتصاد ازاد- پلورایسیم سیاسی- وسکولارسیم رابوجود میاورد ودر سال 1944- اتهام اختلاس وفساد به ایشان زده میشود ومجبور به پرداخت یک میلیون دلار میگردد- وسپس در ماشین ایشان بمب کار میگزارند-وپسر ایشان حسن را درخیابان توسط اوباش های ناشناس کتک میزنند وهمچنین ایشان میربایند واقای شکراللهدرسال 12012 در تاشکند درسن هفتاد وسه سالگی فوت میکند